نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

تسلیم ....

تصور کنید که تمام امیدتان به یک موضوع است و به نوعی مثل


نان شب برایتان مهم است .


خوب حالا استاد به سادگی به شما میگویید . از این صرف نظر کن .....



به راستی فشاری بی رحمانه مینماید ....


چه کسی میگفت راه خدا اسان است و استاد چون مادری تو را


رهنمون است


استاد چون جراحی بی عاطفه دست به چاقو میبرد و با شفقتی


بی مانند دست به کار جراحی میشود ...


فرازی دیگر از کتاب اخیر بذری شد برای مراقبه امروز ...


فرزانه تسلیم آن چیزی است که لحظه حال برای او به ارمغان می آورد .


او میداند که بالاخره خواهد مرد


و به هیچ چیز وابستگی ندارد .


توهمی در ذهنش وجود ندارد


و مقاومتی در بدنش نیست .


او درباره عملش فکر نمیکند .


اعمال او از مرکز وجودش جاری میشوند .


به گذشته نچسبیده


پس هر لحظه برای مرگ آماده است .


همان طور که دیگران پس از یک روز کاری سخت


برای خواب آماده اند .


برکت باشد


نظرات 4 + ارسال نظر
اوومیثم سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 00:25

استفاده کردیم،برکت

البته انقدرها هم بی رحم نیست!،خوب که فکر کنی میبینی نهایت محبت و عشق ورزیدن استاد است.

شاهین سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:10

خوب میثم جان

این که شما گفتی هست اما فقط وقتی برات معلوم میشه که از
سطح آگاهی بالاتر به قضیه نگاه کنی

مسلما در لحظه ای که داری اون مرحله را طی می کنی چنان نگرشی رو نداری و البته چیزی از درد و رنجت کم نمیشه حتی اگه از اگاهی بالاتر نگاه کنی
یک مثال عینی :

احساسی که موقع عصب کشی زیر دست دندانپزشک داری

اوومیثم سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 21:48

اتفاقا سعی می کنم جدیدا در چنین شرایطی دید برتر داشته باشم.

پسرآزاد چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:38 http://pesareazad.blogfa.com

شاهین جان برکت باشد .... این برکت واقعی است ... استاد که بابا بزرگ نیست نقل و نبات بده براحتی ! لبخند می زنه و بعدش می گه این نیز بگذرد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد