نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

باز گشت

راه ، ما را فرا می خواند و اگر هنگام ما فرارسیده باشد ، به ندای راه ، پاسخ می دهیم و 

آنگاه ، راه ، برای ما شروع  می شود .

رفتن در راه ، به این می ماند که شما سفری را آغاز کنید که تمام عمرتان طول بکشد

 والبته روح ، تمام مدّت حیاتش ، منتظر این سفر بوده است . سفر بازگشت به خانه .

  در واقع ، از همان وقتی که روح به پایین فرستاده می شود ، سفر بازگشتش آغاز

شده است . جریان کلّی بازگشت روح ها ، او را به جلوهل می دهد و به بالا می کشد ، 

امّا با شروع راه معنوی ؛ که در واقع قسمت آخر این سفر است ، روح روی پاهای خودش
می رود و لحظه به لحظه ی سفر را درک می کند و برایش برنامه دارد .

همه ی روح ها ، به این قسمت از سفرشان می رسند ؛ یعنی رسیدن به شاهراه اصلی 

بازگشت به خانه ؛ مسیری که مستقیم به خانه می رسد ، مگر اقلّیتی از روح ها ، حدود 

ده درصد که نمی توانند مسیر زرّین را بیابند و به ناچار، باید کلّ چرخه را طیّ کنند تا 

کارمایشان کاملاً بسوزد یا به حدّی برسد که سبک شده باشند و بتوانند از فیزیک بروند . 

مسیر زرّین بازگشت به خانه ، یا راه معنوی ، جایی است که همه ی جنگ ها برای 

روح به پایان رسیده و او از بازی عقیده ی من - عقیده ی تو و مذهب من - مذهب تو ، 

دست کشیده و این بازی را به روح های کم سن وسال واگذار کرده و خود بی اتلاف 

وقت ، بی هدر دادن زمان برای بحث و جدل و اثبات درستی عقیده ی خود و یا جنگ 

برای غالب کردن مذهب خود ، به طیّ مسیر می پردازد تا هر چه زودتر ، این دیگ 

پر جوش را ترک کند و به طبقات آرامی برسد . 

راه برای ما شروع می شود ، دیر و زود ، هنگامی که خاموش از هر بحث و جدلی ،

آرام نشسته ایم و جریان زندگی را درونمان می نگریم ، ندای راه را از کرانه های هستی

 می شنویم که ما را دعوت به آغاز آخرین مرحله ی رسیدن به خانه می کند . 
 
با عشق

راه ...

برای رسیدن به یک نتیجه ی مشخص در راه معنوی ، باید تصویر روشنی ازجایی که  

می خواهیم به آن برسیم  ، داشته باشیم . به کجا می خواهیم برسیم ؟ در این راه می خواهیم

چه کار کنیم وچه بشویم ؟

راه معنوی به ما کمک می کند که درک روشنی از وجود انسان و اینکه  ماجرای آفرینش

 برای چیست ، به دست بیاوریم . پاسخی برای سؤال های همیشگی : از کجا آمده ام ، برای

چه آمده ام و به کجا می روم ؟ یافتن این پاسخ ها  ، اصلی ترین جستجوی هر آدمی در مدّت

زندگی اش بر روی زمین باید باشد . به جز جستجو برای یافتن پاسخ این سؤال ها ،

 چه کار مفید دیگری در زندگی می توانیم بکنیم ؟ چطور ممکن است بی پاسخی برای این   

 سؤال ها ، زندگی خوبی داشت ؟ زندگی ای به دور از پوچی ها و سرگردانی ها ، به دور از 

رنج ها و مشقّت ها . مصایبی که فقط از ندانستن پاسخی برای چراهای زندگی ، ما را در

خود می پیچند و نابود می کنند .

راه معنوی کمک می کند که پاسخ این سؤالات را نه فقط پیدا کنیم ، بلکه بفهمیم . و بر اساس

آن زندگی جدیدی بنا کنیم ، زندگی ای بر اساس چشم انداز روشنی از هستی ، زندگی ای که با

آگاهی و دانستگی جریان می یابد ، و ، خیلی فرق می کند با زندگی ای که در تاریکی های 

جهل و ندانستن جواب های اصلی حیات ، اتّفاق می افتد .

این شروع راه معنوی است . یافتن پاسخ ها . هر سالکی به پاسخ این سؤالات می رسد ،

 امّا بعد از آن چه ؟ بعد از به آرامش رسیدن از یافتن پاسخ هایی که زندگی را کلاف

در هم پیچیده ای کرده بود .

این داشتن چشم انداز در راه معنوی است . 

پس از مدّتی ، و پس از آنکه راه ، پاسخ سؤالات ما را داد ، برای پیشتر رفتن ،

ما باید به تنها سؤال راه پاسخ بدهیم : می خواهیم چه کار کنیم ؟

صبر

صبر ، یکی از ارکان اصلی سیر و سلوک معنوی است . بدون صبر ، سالک چونان مرغی

پرشکسته در دریای حوادث و وقایع غوطه ور است و گاهی به زیر و گاهی به رو ، از آب

شور ناگواری ها می نوشد ، بدون آنکه بداند چرا ؟

صبر است که آرام و قرار ایجاد می کند در دل سالک و او را وادار می کند که با تأمل در

اتّفاقات روزمرّه بنگرد و گرفتنی ها را بگیرد، از آنچه گذراست . صبر ، مایه ی حکمت و

آگاهی است و در درون سالک ، چراغی می افروزد که شب های تاریک بیابان های مسیر

به حقّ را ، روشن می کند و او را در مسیر نگه می دارد . سالک بی صبر ، به هر دری

می زند و هر بی قراریی می کند که باعث می شود آرامش و هماهنگی او با مسیر، به هم

بخورد و تمرکز او روی سلوک ، از بین برود .

سلوک برای سالک ، کار اصلی در زندگی است و سالکی که رابطه اش با راه به هم

بخورد ، سالکی بیکاراست ، سرگشته در وادی پریشانی ؛ نه راهی به  شهر دارد ،

 پیش آدم های عادی و نه کاری در بیابان های بی انتها و دریاهای دور ، در مسیر

رهروان و عارفان واقعی .

با عشق