ذهن نمی خواهد چیز جدیدی یاد بگیرد .
بنابراین ، کارهایی که شکاف در جریان روزمرّه ی ذهن ایجاد کنند تا از درز این
بارون میاد.دوست داشتنیه.دوستداشتم که گرم باشه،مثل دوش آب که آرامش ایجاد میکنه.ولی چون مال این دنیاست فقط ظاهرش قشنگه.باطنش اهریمنیه.اگه زیاد بیاد باعث سیل و مرگ و میر میشه.پس مثل دوش نمیشه تنظیمش کرد.بهرحال زیباست.اما فقط همینه،زیباست.میباره که آبیاری کنه،تا به دهقان فداکاری یاد بده،که گیاهانو سیراب کنه.
ولی در دنیای درون من اون گرمو دلپذیره.نمیباره که سیراب کنه یا باعث سیل بشه،فقط آرامش ایجاد میکنه،اون زیباست.نور خورشید و یکم رنگین کمان بهش اضافه میکنم.یه دشت سبز بی انتها و یه درخت تنومند وسط سبزه زار و زیر شاخه هاش یه سکو که بشینمو زیبایی ببینم.
سکوت باشه و هیچی نباشه غیر از صدای بارون.هیچی،هیچ واسطه ای بین من و اون.
چون خیلی دوسش دارم میخوام براش ترانه بخونم.مثل هیووووو
بهترین و قشنگترین طرح خونه هست
بهترین نما
چقدر زیباست
توسط یه انسان فکر شده و ساخته شده
انسانی که خدا آفریده
آفرینشی که میتونه بالاترین باشه
بهترین فکر باشه
بهترین خوبی
بهترین تبسم
و اون چی ساخته؟
بهترین و قشنگترین طرح موجود هست
بهترین نما
چقدر زیباست
حقیقت نه به رنگ است و نه بو،
نه به های است و نه هو،
نه به این است و نه او،
نه به جام است و سبو...
وقتی دست از نیاز میکشی
وقتی تنها میشی
همون موقع که هیچکس نیست که حرف دلتو بگی
آخرین چیز همون چیزیه که همون اول احتیاجش داشتی
احتیاج داشتی تا دخالت کنه
که بتونه و بدونه که چی خوبه
چیزی که میخوای تا بهتر باشی
آره
باید دخالت کنه
تا حتی بنویسی
یا گوش کنی
یا نگاه کنی
و انتظار
انتظار
تا تایید بشی
که صلاحیت داری
که جانشین بشی،یه خدامرد واقعی و بیشتر از اون نه فقط نیمی از اون
ماهیگیر قلاب به دست به آرامی بر روی امواج در حرکت بود. ساعت ها بدون
صید حتی یک ماهی گذشت. خسته و بی حال به دوردست ها نگاه کرد و
تصمیم گرفت به آنجا برود شاید حداقل یک ماهی برای خوردن بیابد. به آن سو
هم رفت ولی بی حاصل بود.
روزها ماهیگیر این کار را بدون هیچ صیدی ادامه داد.
روزی...
ادامه مطلب ...