نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

تا افق

بارون میاد.دوست داشتنیه.دوستداشتم که گرم باشه،مثل دوش آب که آرامش ایجاد میکنه.ولی چون مال این دنیاست فقط ظاهرش قشنگه.باطنش اهریمنیه.اگه زیاد بیاد باعث سیل و مرگ و میر میشه.پس مثل دوش نمیشه تنظیمش کرد.بهرحال زیباست.اما فقط همینه،زیباست.میباره که آبیاری کنه،تا به دهقان فداکاری یاد بده،که گیاهانو سیراب کنه.  

ولی در دنیای درون من اون گرمو دلپذیره.نمیباره که سیراب کنه یا باعث سیل بشه،فقط آرامش ایجاد میکنه،اون زیباست.نور خورشید و یکم رنگین کمان بهش اضافه میکنم.یه دشت سبز بی انتها و یه درخت تنومند وسط سبزه زار و زیر شاخه هاش یه سکو که بشینمو زیبایی ببینم.  

سکوت باشه و هیچی نباشه غیر از صدای بارون.هیچی،هیچ واسطه ای بین من و اون.  

چون خیلی دوسش دارم میخوام براش ترانه بخونم.مثل هیووووو

به نام عشق

بهترین و قشنگترین طرح خونه هست  

بهترین نما  

چقدر زیباست  

توسط یه انسان فکر شده و ساخته شده  

انسانی که خدا آفریده  

آفرینشی که میتونه بالاترین باشه  

بهترین فکر باشه  

بهترین خوبی  

بهترین تبسم  

و اون چی ساخته؟  

بهترین و قشنگترین طرح موجود هست  

بهترین نما  

چقدر زیباست

حقیقت


حقیقت نه به رنگ است و نه بو،

نه به های است و نه هو،

نه به این است و نه او،

نه به جام است و سبو...

بالا رفتن

راه معنوی تلاشی مدام است برای بالا رفتن . جهان فیزیک مردابی ست که طفل پس از به دنیا آمدن ، روی سطح

آن شروع به زندگی می کند و به تدریج که بزرگتر و سنگین تر می شود ، در آن پایین می رود و هر کس به نسبت

آلودگی به متعلّقات فیزیکی ، دیرتر یا زودتر در آن فرو می رود .

با شروع راه معنوی ، شخص سر از این مرداب عفن در می آورد و برای اوّلین بار پس از ایّام کودکی ، دوباره هوای

پاک را استنشاق می کند و با جدّیت در راه معنوی ، کم کم از مرداب خارج می شود تا روزی که بال هایش بزرگ شوند

و او را از این جا ببرند .

تلاش مدام و مراقبت شبانه روزی لازم است ، چون مرداب در کمین است و به محض اینکه نیروی بالابرنده تان کم

شود ، شما را به پایین می کشد . 

با عشق 

روزه


ذهن عادت به برنامه ریزی و مرتّب کردن امور بر اساس سلیقه و دانشش دارد . 

دوست دارد جهان را آنطور که می پسندد ، در گنجه اش طبقه بندی کند .

 آنطور که با برداشت های قبلی اش از جهان ، همخوانی داشته باشد . 

ذهن نمی خواهد چیز جدیدی یاد بگیرد .

 ذهن دوست دارد عادت کند و یک عمر بر اساس عادت هایش سر می کند .

امّا راه معنوی برهم زننده ی این نظم و ترتیب است . در راه معنوی ، 

جهان ساختگی ذهن ، خراب می شود تا به جای آن ، حقیقت ناب الاهی

بنشیند . حقیقت روح . حقیقتی که به هیچ نظر و خواسته ای آلوده نیست .

بنابراین ، کارهایی که شکاف در جریان روزمرّه ی ذهن ایجاد کنند تا از درز این 

شکاف ، نور روح بر ذهن  بتابد ، در راه معنوی پیشنهاد می شود .
با عشق 

حقیقت

وقتی دست از نیاز میکشی  

وقتی تنها میشی  

همون موقع که هیچکس نیست که حرف دلتو بگی  

آخرین چیز همون چیزیه که همون اول احتیاجش داشتی  

احتیاج داشتی تا دخالت کنه  

که بتونه و بدونه که چی خوبه  

چیزی که میخوای تا بهتر باشی  

آره  

باید دخالت کنه  

تا حتی بنویسی  

یا گوش کنی  

یا نگاه کنی  

و انتظار  

انتظار  

تا تایید بشی  

که صلاحیت داری  

که جانشین بشی،یه خدامرد واقعی و بیشتر از اون نه فقط نیمی از اون

ماهیگیر


ماهیگیر قلاب به دست به آرامی بر روی امواج در حرکت بود. ساعت ها بدون

صید حتی یک ماهی گذشت. خسته و بی حال به دوردست ها نگاه کرد و

تصمیم گرفت به آنجا برود شاید حداقل یک ماهی برای خوردن بیابد. به آن سو

هم رفت ولی بی حاصل بود.

روزها ماهیگیر این کار را بدون هیچ صیدی ادامه داد.

روزی...

ادامه مطلب ...