"درست است که گاهی پروردگار نشانه هایش را از طریق بندگانش برایمان
می فرستد اما نباید هر راهی را که نشان می دهد طی کنیم. بعضی اوقات
راهی را نشانمان می دهد که نباید در آن پا گذاشت.
پیامبر اکرم فرمودند: مواقعی خدا عبادت های انسان را نمی شنود و تا زمانی
که وقت آن نرسد اتفاقات ناخوشایندی پیش خواهد آمد."
اینها سخنان "استاد چلبی" در جواب سوال "سلطان سلیمان" بود.
زمانی که "سلطان سلیمان" راهی جنگ بوده درویشی جلوی راهش سبز
می شود و از او می خواهد که مراقب باشد و از جانش در مقابل هم خونش
مواظبت کند و گرنه یکی از عزیزانش را از دست خواهد داد.
"سلطان سلیمان" حرفش را گوش می دهد بر این اساس که شاید او فرستاده ای
از جانب خدا باشد و این امر اوست. ولی وقتی باز می گردد "خرم سلطان" گم
شده است و وقتی "استاد چلبی" را نزد خود می خواند از او می پرسد که
سخنان درویش نشانه چیست!!!؟
زندگی، مادر مهربانی است که لحظه به لحظه قدکشیدنت را می بیند و
فردا را با فراز و نشیب های بیشمار پیش رویت می گذارد. گاهی زیر
چرخ دنده هایش له میشوی ولی چه باک که باردگر این مادر دلسوز
حامیت می شود و چنان لذتی را نصیبت می کند که تمامی سختی ها را
ازیاد خواهی برد.