روح الهی توان و جوانی را می گیرد و ناتوانی و پیری می بخشد.
قدرت را می گیرد و به جای ان ضعف می فروشد.
آزادی را می ستاند و در ازایش بردگی می دهد.
و اما عشق چگونه خود را نشان می دهد!!؟
وصل به روح الهی، پنجره ی روح است.
این وصل مسئولیت سنگینی بدنبال دارد، اما در ضمن توانایی
باز کردن قلب بروی زندگی و تمام مخلوقات خدا را نیز می بخشد.
سلام رهگذر جان
نمی دانم چرا نمی توانم با این دو جمله بالا ارتباط برقرار کنم
روح الهی توان و جوانی را می گیرد و نا توانی و پیری می بخشد
شاید برای فهم بیشتر به توضیح بیشتری نیاز داشته باشد
مهراب عزیز مگر به مرور زمان همه پیر و ناتوان نمیشویم؟
در ضمن یک روح باید تشنه ی آزادی باشد تا به آن برسد و برای هر چیزی بهایی باید داد دوست عزیز.
پس این زندگی مگر نه این که مکانی است برای کسب تجربه!!!؟
بله روح الهی قدرت را میگیرد و ضعف میدهد تا روح خودش بیاموزد چگونه قدرت کسب کند.
روح الهی آزادی را میستاند و بردگی میدهد تا دوباره روح مسیر آزادی را بپیماید.
و تمام اینها وقتی میثر است که روح تشنه باشد و حاضر به فدا کردن همه چیزش باشد و آن زمانی است که خداوند همه چیز به او خواهد داد و چیزی شیرین تر از این وجود نخواهد داشت.
چندی پی حج دل به حجاز آوردم
سر را پی سجده در نماز آوردم
از سنگ حرم ندای آمد ای دوست
من خود رخ خود بهر نیاز آوردم
من چرا نفهمیدم این نوشته رو!!!
روح الهی توان و جوانی را می گیرد؟؟!!!!!!!!!!
توضیحاتی رو که برای مهراب نوشتم بخون.
فکر می کنم یه جورایی پارادوکس باشه!
مثل: بنده ی آزاد
شاید... ولی به نظر من وقتی آزاد باشی دیگه بنده نخواهی بود!!!!
سلام کی اینجا از آزادی صحبت کرد؟
گوشم تیز شد اومدم
گوشات درست شنیده....
حالا تو که تخصص خاصی توی آزادی داری، برامون آزادی رو بتعریف.