نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

رویا (پایان)

فکر کنم ادامه ندم بهتر باشه.چون به هر حال عقاید و تجربیات من بخودم مربوط میشه.ممکنه با گفتن بعضی مسائل مشکلاتی ناخواسته پیش بیاد.اگر کسی بخواد بیشتر بدونه بهتره خودش دست به اکتشاف بزنه.میدونم که بهش کمک میشه.فقط باید شروع کنید و زندگی خودتونو بشناسید.اینکه کجاییم و به کجا میریم.مرگ پایان هست و اصولا معنای مرگ یعنی پایان یافتن؟ 

 

سعی کنیم راجب به این قسمت زندگیمون یعنی رویاهامون بیشتر بدونیم یا اینکه میخواید وقتی به خواب رفتید فقط استراحت کنید؟

رویا(چهار)

شرمنده یه چند روزی نبودم... 

 

ما از جهان شناخت کمی داریم.از اتفاقاتی که رخ میده و دلیل موجهی نداره.چیزی که در موردش در فکر ما مطلبی نوشته نشده،در مغز ما ثبت نشده. 

 

رویاهای ما قسمتی از یک دنیای ناشناخته هست.چیزی که من بهش میگم دنیای درون.بخاطر اینکه برای هر فردی جداگانه وجود داره و رویای هرکسی با دیگری فرق داره.(استثنا هم وجود داره).در رویا مرز مادی که در جهان پیرامونمون هست وجود نداره.هر چیزی یا فکری بسرعت شکل مادی بخودش می گیره.فقط شکل مادی.زمان انگار که وجود نداره.احساسی از گذشت زمان داریم که معمولا اشتباه هست. 

 

در حقیقت رویا پل ارتباطی جهان درون ماست.ما بارها و بارها به درون ناشناخته ها قدم میگذاریم و همه اینها در خاطرمون نمیمونه.شاید کسایی این را ساخته و پرداخته مغز انسان میدونن.ولی آیا با دلایلی که قبلا هم اشاره کردم،مثل پیش بینی آینده،واقعا مغز کوچک انسان قادر هست چنین مسائل پیچیده ای را خودش به تنهایی و فقط با تحلیل تجربیات و مسائل روزمره حل کنه و پیش بینی برای آینده ارائه بده؟ این مرکز افکار انسانها چه منابعی برای حل معادلات داره بجز جهان دور و برش یا اتفاقاتی که در طی سالها بوجود میاد؟  

 

چقدر راجب جهان درونمون میدونیم؟ بیشتر میگم.

ماندنی

آبی آسمانی
نویسنده: میثم , موضوع: میثم

 به نام خالق درون 

 

گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر 

آری شود ولی به خون جگر شود 

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی 

مقبول طبع مردم صاحب نظر شود 

 

خیلی سخته راجب چیزی که درونت میگذره حرف بزنی.چون این واقعا یک تجربه شخصیه.اما مردمی که این حقیقت درون را کشف کردن یا حداقل راجبش آگاهی دارن تا حدودی وضعیت تو را درک میکنن.این درونی ترین مکان تو یا همون ته قلبت آفتابی تابش میکنه که خاموشی نداره.آسمونش آبیه.نه قرمز و نه رنگ دیگه و فقط به رنگ آبی آسمانیه. 

 

فعلا...  تا بعد... آسمانی باشید. 

 

"یادش بخیر وقتی اومدم.اومدم که باشم و بمونم....لبخند،دسته دسته لبخند.الهی که منو ببری همونجا که میخواهی."


رویا (سه)

بیشتر ما انسانها یک سوم زندگیمون در خواب میگذره.مثلا اگه نود و نه سال عمر کنیم سی و سه سالشو در خواب بودیم! حالا غیر از اون که بیشترشو در خواب غفلت هستیم.کی بیدار میشیم.خدایا؟؟ 

 

از این کل خوابی که داریم بنظرم یک سومش متعلق به رویاهای واقعیه.یعنی یازده سال! این برمیگرده به روند خوابیدن که شامل به خواب رفتن و شروع به خواب دیدن و وارد شدن از خواب به رویا و دوباره برگشت به حالت خواب و بیدار شدن هست. 

 

میدونم که این واقعیت داره.دربارش نضر بدین.نمیخوام متکلم وحده باشم.حالا فرق رویا با خواب چیه.خوب خیلی چیزا.مثل خواب فقط یک سری تصاویر یا یک جور فیلمه که ساخته ذهن هست و معمولا به مسائل روزمره برمیگرده.اما در رویا مثل واقعیت روزمره شما میتونید راجب یک موضوع تصمیم بگیرید یا در واقعیت اون دست ببرید.میتونید زاویه دیدتون را تغییر بدین.فرقش مثل رفتن و دیدن یک فیلمه تا اینکه قدم به خیابان بزارین و تصمیم بگیرین که کجا میخواین برین.تو فیلم نمیشه که. 

 

ولی واقعیت رویا چی هست؟ برای چی بوجود میاد؟ آیا اگر فقط ساخته مغز انسان هست چطور میتونه خودشو با آینده پیوند بده یا باعث حل مشکلات بشه؟ آیا راه حل مسائل روزمره بطور غریزی در ما وجود داره و با دیدن رویا فعال میشه؟ 

 

بیشتر میگم...

 

رویا(دو)

حتما زیاد برخوردید به کسایی که خواب هاشون تعبیر شده یا شنیدید.آینده درون خواب. 

 

نمیدونم چرا بعضی ها اصرار دارند که خوابها فقط یجور استراحت بدن هست.انگار که اصلا خواب نمیبینند.بهتره بگم رویا نمیبینند. 

 

نمیدونم کتاب عجیب تر از علم را خوندید یا نه.اشاره داشت به خوابهایی که راه حل معضلات بشر بوده.مثل اولین طرز تهیه ساچمه تفنگ های قدیمی که قبل از خوابی که دیده شد به روش غلطک زدن و کلی دردسر و خیلی ناهماهنگ بدست میامد.یا سوییچی که بعد از تعمیر مجدد دوباره خراب میشد و نقشه دقیق ساختش توسط یک آدم ساده نه مهندس و با الهام از یک رویا بدست اومد و مشکلات را حل کرد. 

 

در جایی دیگه یک رویا از راز یک جنایت پرده برداشت و قاتل را معرفی کرد. و و و و و ...

 

آیا همه اینها فقط یک استراحت ساده است.راجب رویا چی میدونیم؟بیشتر میگم...

رویا

یه نفر افکارمو بهم ریخت.البته باعث شد بهتر فکر کنم.بیشتر. 

 

میخوام راجب زیبایی ها بیشتر بنویسم.دلم میخواد چیزی را که احساس می کنم بتونم منتقل کنم به خواننده این مطالب.میخوام راجب ظرافت ها بیشتر بنویسم. 

 

یکم صبر داشته باشین و منتظر بمونین. 

 

رویاهای عجیب ذهنمو مشغول کرده.مثل قطعات و تکه های یک معما بهم ربط دارن اما هنوز درکش نکردم.زمان میبره.میدونم که هر انسان دیگه ای هم این رویداد را سپری می کنه.منظورم رویاست. 

 

منظورم خواب نیست.رویا با خواب فرق داره.بعدا بیشتر توضیح میدم.کسی چیزی میدونه؟ 

 

...

اینجا در کنار او

همیشه وقتی کار اشتباهی می کنم منتظرم تا خدا جوابمو بده.تنها چیزی که نمیتونم حدس بزنم اینه که چجوری این کارو انجام میده.عادت داره همیشه اشکم تو چشمام حلقه بزنه.انقدر ظرافت به خرج میده که مجبور بشم صد بار توبه کنم. 

 

ای وای از دست این من که دوباره فراموش می کنم و دوباره مرتکب اشتباه میشم.دوباره اشک و آه.البته همیشه همه چی تکرار نمیشه.تجربه باعث میشه که من بهتر بشم.ولی وای از دست شیطان که همیشه برگ برنده تو آستینش داره.از کجا میاره باید اینو از اون بپرسید،همون که اون بالا داره لبخند میزنه. 

 

اینو احساس می کنم.این که وجود داره و دائما دلسوزی می کنه.بیشتر از دلسوزی.خیلی بیشتر.کافیه فقط یک دفعه امتحان کنید و بزارید که مداخله کنه.چون ما هم باید بخوایم که این کارو بکنه،وگرنه فقط نگاه می کنه.بهتره یادتون نمینداختم که همیشه داره نگاه می کنه،چون اگه متوجه نگاهش بشید واقعا از درون مثل آتش شعله میکشه و ...  شاید بهتره این اتفاق بیافته. 

 

دارم یاد می گیرم که اهمیت بدم که خالقم چی میخواد.بهترین موسیقی که دوست دارم در بهترین فضای ممکن و بهت زده به من هدیه میده.مثل کوه در طلوع خورشید یا دریا در غروب خورشید،دشت سبز در بهار،برگ زرد درختان در پاییز و بوی نم و باران،مثل دانه های برف مقابل شیشه جایی که من کنار بخاری گرم میشم.شگفت انگیزه،شگفت انگیز. 

 

غم های منو از بین میبره و شادی ایجاد می کنه.دائما بهم گوش زد میکنه که تا ابد کنارش هستم و مرگ پایان زندگی من نیست.چه چیزی میتونه برای انسان با ارزش تر از این باشه. 

 

اگه الان فکر می کنید که فراموش شدین،فکر می کنید چرا تا حالا زنده هستین.بقیه عمر خودتونو بهتون وقت داده که بهترین باشین.از همین الان... 

 

وقتی میگم عاشقشم کاری میکنه که خودم اعتراف کنم اونه که صد هزار بار بیشتر عاشق من هست،منی که خودم زیاد دوستش ندارم!!!