راه چیست ؟ مسیر مشخصی که ما را به خودشناسی و خداشناسی لازم برای خوشبختی
می رساند . راه به ما یاد می دهد تا به آسایش و آرامشی که شادی و نشاط در بر دارد ،
برسیم . شادی و شعفی که در نتیجه ی شناخت خود و هماهنگی بین کالبدهای وجودمان ،
به دست می آید .
آگاهی ، همه جا روشنایی به همراه دارد . و روشنایی ، اطمینان و آسودگی . آسودگی به
شادی مجال می دهد تا پایکوبی کند .
این ، مرحله ی اوّل راه است . راه ، برای همه ، این کار را می کند . این نقطه ای است که هر
چلایی به آن می رسد . امّا راه ، از این به بعد هم ، ادامه دارد . که البتّه اختیاری است . چون
ممکن است آسایشی که در قسمت اوّل راه به دست آمده ، در این قسمت از دست برود .
قسمت دوّم راه معنوی ، به استادی در راه می انجامد و قبول مسؤلیّت راهنمایی چلاهای
تازه وارد . و این به چلا و توانایی هایش برمی گردد که این وظیفه را قبول کند یا نه .
هر چلایی درطول مسیر خود ، ناگزیر از کمک به دیگر چلاها می باشد که لازمه ی
پیشروی در راه معنوی است . چون تا آموخته هایت را به دیگران منتقل نکنی ، درس
جدیدی نمی گیری . چلا به کارهای فردی و دلمشغولی های شخصی اش می رسد و راه
را هم در کنار دارد ، امّا استادی مقوله ی دیگری است . برای رسیدن به استادی ، چلا
تمام دلمشغولی هایش را ازبین می برد و کار شخصی دیگری برایش نمی ماند ، جز راه .
چلایی که مرحله ی استادی راه را شروع می کند ، همه ی وجود خود را در اختیار راه
می گذارد تا راه ، هر طور که صلاح دید ، از آن استفاده کند و آن را تغییرشکل دهد . راه
دیگر از کنار چلا نمی گذرد ، از درونش می گذرد و او را کاملاً دگرگون می کند . ما با
شخص جدیدی روبرو هستیم که پشت سرش راه است و پیش رو ، راه . در درون راه و
در بیرون ، راه . او راه شده است و چلاهای دیگر ، از درون او می گذرند .
با عشق
می رساند . راه به ما یاد می دهد تا به آسایش و آرامشی که شادی و نشاط در بر دارد ،
برسیم . شادی و شعفی که در نتیجه ی شناخت خود و هماهنگی بین کالبدهای وجودمان ،
به دست می آید .
آگاهی ، همه جا روشنایی به همراه دارد . و روشنایی ، اطمینان و آسودگی . آسودگی به
شادی مجال می دهد تا پایکوبی کند .
این ، مرحله ی اوّل راه است . راه ، برای همه ، این کار را می کند . این نقطه ای است که هر
چلایی به آن می رسد . امّا راه ، از این به بعد هم ، ادامه دارد . که البتّه اختیاری است . چون
ممکن است آسایشی که در قسمت اوّل راه به دست آمده ، در این قسمت از دست برود .
قسمت دوّم راه معنوی ، به استادی در راه می انجامد و قبول مسؤلیّت راهنمایی چلاهای
تازه وارد . و این به چلا و توانایی هایش برمی گردد که این وظیفه را قبول کند یا نه .
هر چلایی درطول مسیر خود ، ناگزیر از کمک به دیگر چلاها می باشد که لازمه ی
پیشروی در راه معنوی است . چون تا آموخته هایت را به دیگران منتقل نکنی ، درس
جدیدی نمی گیری . چلا به کارهای فردی و دلمشغولی های شخصی اش می رسد و راه
را هم در کنار دارد ، امّا استادی مقوله ی دیگری است . برای رسیدن به استادی ، چلا
تمام دلمشغولی هایش را ازبین می برد و کار شخصی دیگری برایش نمی ماند ، جز راه .
چلایی که مرحله ی استادی راه را شروع می کند ، همه ی وجود خود را در اختیار راه
می گذارد تا راه ، هر طور که صلاح دید ، از آن استفاده کند و آن را تغییرشکل دهد . راه
دیگر از کنار چلا نمی گذرد ، از درونش می گذرد و او را کاملاً دگرگون می کند . ما با
شخص جدیدی روبرو هستیم که پشت سرش راه است و پیش رو ، راه . در درون راه و
در بیرون ، راه . او راه شده است و چلاهای دیگر ، از درون او می گذرند .
با عشق