نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

رد پای ابی ...

نمیدونم تو برنامه های کودک برنامه ای به اسم رد پای ابی رو دیدین یا نه


حالا چرا برنامه کودک ؟


به قول مسیح تا شبیه  کودکان نباشی به جهانهای بالا نمیرسی .


اما این برنامه خاص مربوط به یک جوان است که یک سگ کارتونی به نام ابی دارد


این سگ برای بیان مقصود خود به صاحبش روی بعضی چیزها علامت میگذارد .

صاحب ان به بچه ها نشان میدهد که علامتها را بیابند و بعد روی دفتر بنویسند .


در اخر کار روی یک صندلی راحتی مینشیند و تکه های معما


یا پازل را کنار هم قرار میدهد تا بفهمد ابی از او چه میخواهد .


این داستانی است که هر روز و هر لحظه در زندگی ما روی میدهد .


استاد درون با علایمی راهنمایی های خود را برای رشد معنوی


یا حل مشکلات روزمره به ما مینمایاند .


فقط کافیست اندکی روی صندلی راحتی خود بنشینیم


و با کنار هم گذاشتن پازل زندگیمان


بفهمیم قدم بعدی که نیاز داریم برداریم چیست و ....



برکت باشد .

یک سوال ....

چند روزه برام یه سوال جدی پیش امده


من یا کسانی مثل من که علاقه مند به حقیقت

هستیم و جوینده راه روشنایی


واقعا چه قدر دغدغه این موضوع را داریم ؟


یا چه قدر داریم ژست معنویت میگیریم فرقی نداره از معنویت بودایی بگیر تا معنویت اسلامی و ....


چقدر برای راهمون قدم برمیداریم ؟


اصلا قدم برداشتن در این راه چه طوری است


ایا صرفا مطالعه اثار بزرگان و کتب مقدس کافیست ؟


ایا فقط با انجام عبادت و تهجد باید به دنبال راه خانه بود ؟


اصلا چه محک و معیاری برای اینکه در حال رشد هستیم داریم ؟


به قول یکی از دوستان خوب  ما یا در حال پیشروی هستیم یا در حال پسروی حد مابینی وجود ندارد


پس ظاهرا باید بسیار مراقب عملکردمان باشیم


خیلی دوست داشتم این سوال را در سایتی با بازدید کنندگان زیاد مطرح کنم تا نظرات انها را بدانم


اما متاسفانه چنین سایت ها یی چنان درگیر فضایی متعصبانه هستند که اصلا طرح چنین سوالی کاری بیهوده است .


برای بازگشت به خانه و قرار گرفتن در خیل ارواح عاشق خدا باید بسیار زحمت کشید


هر لحظه ما باید به همین دلیل خرج شود


وگرنه برایمان چیزی به جز پز روشنفکرانه و دانسته هایی که به کار نبسته ایم نخواهد داشت


و شاید سالها بعد به این فکر بیافتیم که من خیلی کارها در مسیر نیروی بی پایان کردم اما هیچ جوابی نداد

بنابراین این راه خطاست


فراموش نکنیم نیروی بی پایان راه را برای کسانی باز می کند که شجاع هستند و از همه چیز خود حتی وجود خود برای پیمودن راه می گذرند


تا به جایی که فنای در انوار و اصوات الهی میشوند


و خود را قطره ای در اقیانوس عشق و رحمت الهی می بینند .....


واقعا ان راه را چگونه باید پیمود ؟


بحری است بحر عشق که هیچش کناره نیست


انجا به جز که جان بسپارند چاره نیست




خلاقیت

تازه گی ها اتحادیه اروپا هم سال جدید رو سال خلاقیت و نو اوری اعلام کرده


به این بهانه که امسال سال  خلاقیت است به مراقبه نشستم


چگونه خلاقیت در بازگشت به خانه و هم سویی با نیروی بی پایان


به ما کمک خواهد کرد ؟


چیزی که به ذهنم رسید این بود که همواره تعادلی باید بین دنیای درونی و


دنیای بیرونی ایجاد کرد


همیشه برای هر ورودی باید خروجی ساخت تا در برابر جریان روان و سهمگین


نیروی بی پایان مانعی نباشیم


چنان که اگر در داخل رگهای بدن کوچگترین رسوبی باشد عوارضی ناگوار برای ما دارد


وجود ناخالصی و عدم تعادل در برابر نیروی بی پایان هم منجر به بروز و


هجوم انواع گرفتاری ها و سختی ها برای ما خواهد بود.


خلاقیت خدایگونه ترین قدرت ما است بارقه ای الهی که به روح به ارث رسیده


طی کردن مسیر در دنیای درون و پیشروی در جریان نیروی بی پایان


با انجام کارهای فیزیکی


میسر نیست  ما نمیتوانیم با رفتن به مکه یا به معبد یا هر کجای مقدس دیگر


معنوی تر شویم


ما نمیتوانیم پروسه فیزیکی برای معنویت بیشتر بسازیم


معنویت از جنس فیزیک نیست . فیزیک تنها ابزاری برای معنویت است و نه بیش از ان


بازگشت به خانه تنها با کمک نیروی بی پایان و از مجرایی درون مان شکل


خواهد گرفت


و نیروی محرکه این سفر بدون شک خلاقیت و قوه خلاقه ماست


با استفاده از این نیرو ما میتوانیم حرکت کنیم و اینده خود را بسازیم 


چه در دنیای بیرون و چه دردنیای درون .....



بیایید امسال ما هم به کسانی بپیوندیم که خلاقیت را در همه کارهای خود


به کار میگیرند


برکت باشد.

کتابهایی جدید ...

به نظرم بی مناسبت نباشه اینجا عنوان کنم


3 کتاب از سری کتابهای هارولد کلمپ تازه گی ها به بازار امده


1- قلب اگاه شده


2 - لمس کردن چهره خدا 



3- چگونه خدا را بیابیم  ( مجموعه سمینارهای سال 1982 - 1983 ) 


برکت باشد

ترس ....

از قدیم گفتن ترس برادر مرگ است


ولی یه روز فهمیدم قضیه خیلی بزرگتر از این حرفهاست


ترس بزرگترین محرک انسان امروز شده


ترس از دست دادن ...  ترس به خطر افتادن منافع ...  ترس نرسیدن


.....



با یه ترس هم تازگی ها اشنا شدم


ترس به دست اوردن ... ترس از ازاد بودن  ... ترس از رها بودن



خوب با این همه ترس بی خود نیست این همه فیلم ترسناک ساخته شده


تمام ترسها از این جا بوجود میاد که احساس عدم نقطه اتکا داشته باشیم


و جالب اینه که وقتی نقطه اتکایی به بزرگی نیروی بی پایان داشته باشی

 

قالبا بلافاصله نیروی بی پایان شروع میکنه به اموزش دادنت


بعد از یه مدتی تصمیم میگیره که بهت بیاموزه مسولیتت فقط


با خودته و باید خودت به خودت اتکا کنی


اینجاست که تازه معنی ترس رو میفهمی


و ثانیه ای هزار بار شک میکنی


ایمان میاری


پر میشی

خالی میشی


تنها میشی


....


فقط نیروی بی پایان است که میتواند از این گرداب تو را به بالا ببرد


اما فقط و فقط اگر خودت این راه را بروی


او فقط مینشیند و با ایما و اشاره تو را راهنمایی می کند


و با نهایت خونسردی به تو ازادی میدهد تا هر چه می خواهی بکنی


حتی اگر سقوط را انتخاب کنی ....


این مقدمه ای است بر خویش استادی

و رسیدن به اغاز راه حقیقت



انقدر میترسم که نمیدانم چه باید کرد


برکت باشد

چه باید کرد ...

در این ماتریکس بزرگ چه می کنیم


چرا به این پهنه امده ایم


در این دیر خراب اباد به چه کار امده ایم


در پستهای قبل صحبت از همکاری با نیروی بی پایان شد


و اینکه باید اگاهانه همکاری برای نیروی بی پایان باشیم و خدمت کنیم


به زندگی .....


اما ظرفیت این خدمت فقط در کسانی است که تحت هر شرایطی و


هر محدودیت یا تنگنا یی بتوانند به نیروی بی پایان متصل بمانند


و از دیدی در افقی بالاتر نقشه کار خود را ملاحظه کنند انگار از یک


منطقه عکس هوایی ببینیم


برای حصول به این نقطه استاد در زندگی روزمره برای ما جدال ها و


سختی هایی بوجود می اورد تا ما با تمرین در انها بتوانیم به دیدی در


افقی بالا تر دست یابیم


انگاه و تنها انگاه است که دست خدا و عملکرد روح الهی برای ما


اشکار می شود


و به عنوان همکاری برای نیروی بی پایان


در این ماتریکس پیچیده به زندگی خدمت خواهیم کرد


مهم در عین سادگی ....

این که زنده ایم خیلی عالیست


و این که عشق می ورزیم خیلی خوب است


مهم هم همین است ....