برای رسیدن به یک نتیجه ی مشخص در راه معنوی ، باید تصویر روشنی ازجایی که
می خواهیم به آن برسیم ، داشته باشیم . به کجا می خواهیم برسیم ؟ در این راه می خواهیم
چه کار کنیم وچه بشویم ؟
راه معنوی به ما کمک می کند که درک روشنی از وجود انسان و اینکه ماجرای آفرینش
برای چیست ، به دست بیاوریم . پاسخی برای سؤال های همیشگی : از کجا آمده ام ، برای
چه آمده ام و به کجا می روم ؟ یافتن این پاسخ ها ، اصلی ترین جستجوی هر آدمی در مدّت
زندگی اش بر روی زمین باید باشد . به جز جستجو برای یافتن پاسخ این سؤال ها ،
چه کار مفید دیگری در زندگی می توانیم بکنیم ؟ چطور ممکن است بی پاسخی برای این
سؤال ها ، زندگی خوبی داشت ؟ زندگی ای به دور از پوچی ها و سرگردانی ها ، به دور از
رنج ها و مشقّت ها . مصایبی که فقط از ندانستن پاسخی برای چراهای زندگی ، ما را در
خود می پیچند و نابود می کنند .
راه معنوی کمک می کند که پاسخ این سؤالات را نه فقط پیدا کنیم ، بلکه بفهمیم . و بر اساس
آن زندگی جدیدی بنا کنیم ، زندگی ای بر اساس چشم انداز روشنی از هستی ، زندگی ای که با
آگاهی و دانستگی جریان می یابد ، و ، خیلی فرق می کند با زندگی ای که در تاریکی های
جهل و ندانستن جواب های اصلی حیات ، اتّفاق می افتد .
این شروع راه معنوی است . یافتن پاسخ ها . هر سالکی به پاسخ این سؤالات می رسد ،
امّا بعد از آن چه ؟ بعد از به آرامش رسیدن از یافتن پاسخ هایی که زندگی را کلاف
در هم پیچیده ای کرده بود .
این داشتن چشم انداز در راه معنوی است .
پس از مدّتی ، و پس از آنکه راه ، پاسخ سؤالات ما را داد ، برای پیشتر رفتن ،
ما باید به تنها سؤال راه پاسخ بدهیم : می خواهیم چه کار کنیم ؟
سلام اقا شاهین خوبم :
خوب جالبه من از خودم بارها این سوالاتو و یه سوالای اضافه ای رو پرسیدم
درسته ما بر اساسی جوابایی که میدیم میتونیم زندگی جدیدیو برای خودمون بسازیم
کلا با همه حرفاتون موافقم
با عشق فراوان
خوب خدا رو شکر که معلو شد ...
خط اخر رو دوباره بخون ...
با عشق
سلام اقا شاهین خوب و نازنینم :
شرمنده از اینکه حرفام بایه خورده شوخی همراهه
.
.
.
.
میخوام چکار کنم ؟ واقعا سوال جالبیه ها
چشم ولی من میدونم چکار باید بکنم ولی دست به عمل نمیشم
باید یه پشتکار قوی اتخاذ کنم و با اون وارد عمل بشم
ممنون از صبرتون
سلام دوست عزیز. یه سوال داشتم، اگه جوابمو بدی ممنون می شم:
گاهی بعضیا در حق ما نامردی می کنن و یا تو یه معامله ای حقمونو می خورن. و از دست ما هم کاری بر نمیاد. می خوام بدونم تو همچین شرایطی باید چیکار کنم؟ من در ظاهر طرفو می بخشم و حتی برای طرف آرزوی برکت هم می کنم، اما در گذر زمان وقتی به یاد کاری حقی که ازم ضایع کرده می افتم اعصابم خورد می شه و گاهی پر از نفرت می شم. این نشون می ده که در عمل نبخشیدمش و دارم خودمو فریب می دم. اما من می خوام که ببخشم می خوام که رها بشم از بند بین خودمو اون. اما نمی دونم چطوری باید ببخشم که برای همیشه راحت بشم.
سلام دوست خوبم * :
ولی بنظر من :
ببخشید فوزولی کردمو اظهار نظر میکنم
باید اون طرفو بسپاری به خدا .
چون وقتی این کار رو میکنی دیگه مطمئنی که خدا جزای کارشو میده بهش و خیالت راحت میشه !!
با عشق !!!!
ممنون دوست عزیزم اما با این حساب من نبخشیدمش و فقط واگذارش کردم به خدا..
چطور می تونم ببخشمش و دیگه با به خاطر آوردن بدی که به من کرده و خودشو محق هم میدونه حرصم نگیره
تنها راهش همینه
شاهین :
سلام دوست من ..
برای کامنت قبلی جواب گذاشته بودم که متاسفانه ثبت نشده ..
برای التیام زخم های جسمی و روانی نیاز به زمان هست و تا وقتی جراحت التیام نیابد ناراحتی هایی برای ما به دنبال دارد .
من فکر میکنم برای اینکه بتوانی کسی را ببخشی اول باید خود را ببخشی . بیشتر ما در موقعیت هایی اینچنینی به دلیل اینکه اشتباهات خود را نمیپذیریم و یا به خاطر اینکه با اشتباهات خودمان رو در رو قرار میگیریم ناراحتیم و همین باعث میشود تا همه خشم مانرا متوجه طرف مقابل کنیم ... اما اگر بپذیریم که ما به عنوان انسان میتوانیم اشتباه کنیم و میتوانیم ایراداتی داشته باشیم حل مساله راحت تر میشود .و وقتی زخمها مان التیام یافت برکاتی که خداوند در این واقعه برای ما قرار داده را خواهیم شناخت و بابت ان بسیار شاکر خواهیم بود .
با عشق
خیلی ممنون بابت این مطلب خوب و کامل
همیشه هدف خود راه است نه مقصد
برکت باشد
سلام، ممنون از اینکه وقت گذاشتید، تا حالا از این دیدگاه به مسئله نگاه نکرده بودم، درسته اگه من خودمو جای طرف بزارمو خودمو ببخشم دیگه موضوع هم راحتتر حل می شه
میریم ببینم چی می شه..
با عشق
با عشق