دیشب فرصتی دست داد تا سری به ؛ من ؛ خود بزنم بعد از گذر از بیابان ها و جنگلها کوه ها و دره ها به بارگاه اهورا مزدا و اهریمن رسیدم خدا وشیطان دو همسایه و فرمانروا در اقلیم هایی از من ....
و دانستم که چرا این دو از هم جدایی نمیگیرند و همواره وجود هر دو برای بازگشت به خانه الزامیست
و اینکه تنها در سایه تنشهای ارسالی از اهرمن است که اهورا برایمان متجلی میشود و انگاه ....
هر دو را وداع کردم و پا به اقلیمی فرا تر گذاشتم انجا که من بودم و فقط من و این من نه اسم داشت و نه رسم نه خوب بود و نه بد نه زشت بود و نه زیبا نه زن بود و نه مرد ....
فقط من بود و این من محو در جلال پرتوی هزاران خورشید بود .....
جایتان پیش من خودتان خالیست حتما سری بزنید و دریا دریا عشق نثارتان خواهد بود ....
با عشق
سلام اقا شاهین عزیز :
.
.
خوب تمام حرفایی که زدید تا اونجایی که من متوجه شدم درسته و اتفاقا همینکه ادم باارزش میشه بودن خیر و شر در کنار هم و تشخیص و انتخاب خیر هستش
با عشق
نخیر نشد
خوب خوندمش ببینید درست میگم یا نه ؟ :
ددر پاراگراف اول مطلبی که میگید اینه که خدا و شیطان در یه جایی قرار دارن که باید ما ادما با توجه کردن به اون ، اونو بزرگ کنیم و شاید بر نیروی بدمون یا خوبمون احاطه پیدا کنه !!!!
خدا و شیطان واقعا برای رسیدن به خدا باید لازم باشه که ادم با پی بردن به خطاهاش به یه جای خوب برسه
ادم هیچ چیزی نیست جز یک روح
بعد دیگه همین برداشتم فکر کنم بازم غلط بود
با عشق
ان وقت تکلیف بقیه متن چی میشه ؟
نخیر تقلب در کار نیست باید خودت به من خودت برسی
با عشق
بله میدونستم اشتباهه ولی نگفتین که اون برداشتم درست بوده یا نه تا بدونم
گمونم ذهن بازیگوشی داری






خوب مشخصا برداشتت از وداع با اهورا و اهرمن و رفتن به اقلیمی فراتر چیه
میثم: بازیگوش!!!!!
من زیاد با این موافق نیستم که اون باعث تجلی اون میشه.
ولی خوب چون هنوز تجربه نکردم شاید تو راست میگی!
برکت باشد.
اگه این طور نبود به محض رسیدن مشکلی یا رسیدن اسیبی به دنبال خدا نمیگشتیم ...
اما باید تجربه کرد حرف دیگران ارزش زیادی نداره
ببینید منظورم اینه که ادم هم بوعد اهورا شدن یا شیطان شدن رو داره و با توجه به اینکه به کدومشون توجه میکنه میتونه به یه عالم بد یا خوب برسه !!!
حرفم درسته یا نه ؟
حرفت درسته به شرطی که ما ادم باشیم
اما ما روحیم ....
ولش کن یه خورده زوده انتظار ی که ازت دارم ...
با عشق
سلام اقا شاهین بس محترم و قابل احترام
:
.
.
.
اگه خوب نبود ببخشید چون صرفا یه بار مطلب رو روخوانی کردمش و زیاد فکر نکردم
.
خوب من که گفتم ما روح هستیم شاید به همین دلیله که متوجه نشدید که چه هویتی دارید !!!!
گفتید :
اینکه تنها در سایه ....
فکر میکنم منظورتون اینه که ممکنه شیطان به ما در رسیدن و یافتن حق کمک هم بکنه
اره ؟
گفتید :
فقط من بود و .....
فکر کنم در اینجا خدا رو به پرتوهای خورشید مثال زدید و اینکه ادم وقتی به خورشید ( که همون پیدا کردن و فهمیدن خداست ) نگاه میکنه انچنان محو شکوه و جلالش میشه که ...
و اونجا که گفتید :
جایتان پیش من ....
بازم فکر میکنم که شاید منظورتون اینه که باید خود واقعیمون رو پیدا کنیم و بعد از پیدا کردن اون متوجه عشقی میشیم که از سوی خدا به جانب ما میاد
خوب بود
با عشق
خوبه ممنون که وقت گذاشتی


با عشق
میثم:
سلام :
اقا شاهین بگید درست گفتم یا نه ؟
با عشق
چیزی که گفتی رو چینیهای هزار سال پیش در یک دایره کوچک که سیاه و سفید درونش درهم میپیچند خیلی ساده تر و زیباتر نشون دادند. برای درکش نیازی به خلسه و سر زدن به کوهها و جنگلهای درون و بیرون نیست.

چرا کسانی که به متافیزیک اعتقاد دارند اینقدر از نامها و اسامی می ترسند شاهین؟
این من کیه که اینقدر فراریه از تعاریف و اسامی و باقی انسانها؟
...راستی گند خورده توی گوشیم. نمی بخشمت
و در آخر دلم تنگ شده برات ک ک ک
میگم چینیها از خونه عمشون که نیاوردن اونها هم از جهانهای درون اوردن اتفاقا برای درک اون هم نیاز به همین چیزها هست منتها چون تو با این مقوله اشنایی داری برات ساده است
اگر منظورت شخص من هست من از چیزی نمیترسم حتیاز یک موجود یک سر و دوگوشی مثل تو
به جهنم که تو گوشیت گند خورده
زحمت بکش بیا یه سری بزن به ما تا برات خرابترش کنم
منم به این رسیدم .. عالی بود
برکت باشد
برکت باشد عزیزم
جالب بود
از این جالب تر هم هست
با عشق
این که الان گفتی یعنی چه؟
بازم کلاه سرت گذاشتن
ای داد بی داد
بالاخره یا باید کلاه گذاشت یا باید برداشت زندگی همینه دیگه