هر صبح من با منظره ای از طلوع خورشید شروع میشه.آفتاب پشت کوه ها و ابرهای پراکنده،رنگ سرخ و آبی آسمان وجود منو از انرژی پر میکنه...
قبلن هم یجای دیگه بودم که طلوع آفتاب روی سنگ فرش منعکس میشد و منظره وصف ناشدنی را نشونم میداد.
قبل ترش غروب آفتاب ابرها را به رنگ قرمز در می آورد و زیبا و زیبا و زیبا...
درسته که هر روز صبح تا شب میرم تا یک کار تکراری و مزخرفو به اتمام برسونم ولی حواسم هست که دور و برم چه اتفاقات زیبایی میافته.
یه زمانی یه بنده خدایی گفت چطور میتونم وصف کنم که صبح ها که میزنم بیرون همش عشق میبینم و زیبایی های خدایی را.چطور میشه راجب چیزی حرف زد و اون چیزو به کسی فهموند در صورتی که تجربه نشده.
چطور میشه وصف کرد آهنگی را که نشونه ای از قدرت و عشق خالق من هست؟
خامش کنم فرمان کنم وین شمع را پنهان کنم
شمعی که اندر نور او خورشید و مه پروانه شد
این بیت شعر دل آدمو آتیش میزنه
اسمون کلا هر کس که بهش اهمیت بده وجودش رو پر از انرژی میکنه یعنی بزرگی و پاکی و بی الایشی اون رو درک کنی ازش انرژی میگیری و من کلا وقتی به اسمون نگاه میکنم نمیدونم چرا ناخوداگاه یاد خدا می افتم و خدا رو پکر میکنم
اره خیلی منظره ی قشنگیه و یکی دیگه از زیبایی های خدا برای ما .
بعضی مواقع ادم باید به کار توجه نکنه .
اون بنده خدا هم باید وقتی عشق میبینه با عشق جواب بده و کارایی که خدا گفته رو انجام بده و کلا به اونا اهمیت بده .
با سکوت یا از اعماق وجود ، ادم میتونه این صدا رو درک و وصف کنه
سلام :
اره ؟
.
زیباست
اینکه ادم صبحش رو به این زیبایی شروع کنه واقعا به ادم انرژی میده
خیلی دوس دارم به اونجا برم و اونچیزی که تو دیدی رو ببینم چون واقعا خوشگله .ادم احساس میکنه داری در مورد طلوع خورشید حرف میزنی
اینکه حواست به زندگی و اتفاقات هست نشانه ی هوشیاری توئه که نسبت به پیرامونت داری .
اره اون بنده خدا درست گفته منم اینطوری فکر میکنم به نوع نگرش ما بستگی داره و اینکه ما میتونیم با عمل کردن به اون چیزایی که روح جهان به ما گفته میتونیم این عشق رو به شیوه ای زیبا جواب بدیم .
اهنگ خدا بنظر من همین صدای بلبل و قناری و صدای اب و... هستش که ادم باید به خودش برگرده تا اونا رو بتونه وصف کنه
و در مورد شعر :
خیلی قشنگه نمیتونم چیزی بیشتر بگم
خودتو کشتی حقیقت یاب
!