بسیار زیبا گفتی دوست عزیز... ما اغلب در تغافلیم... و این خیلی دردناک است...
(( بهتر اینستکه هر لحضه مشتاق و گرسنه به پشت سر نگاه کنیم تا مبادا دیگری ما را بگیرد. این احساس سربازی به جنگ رفته است. او در آن لحضه از هر زمان دیگری زنده تر است هر چند هر لحضه ممکن است جنگ به زندگیش پایان بدهد کارهای زیادی برای انجام دادن هست... اما بهترین آنها عشق است)) "هارجی"
در اکویدیای اکنکار زندگی بالاترین مفهوم است. زندگی دوست داشتنیترین موضوع، بالاترین بت، یعنی خود خدا و حتا بالاتر از خداست!
سلام شاهین جان. خیلی نوشته ی زیبایی بود. منم خیلی وقتا به این مساله فکر میکنم که اونی که گاهی نیست ما هستیم وگرنه ( آن) همیشه هست و میشه با تمام وجود تنفسش کرد و حسش کرد. این ما هستیم گه گاهی نفس خودمون رو نگه میداریم تا تنفس نکنیم .
شاهین جان من یه تشکر خیلی ویژه باید از شما بکنم. چشم منو خیلی باز کردی. یادته من دنبال دوست میگشتم به من گفتی شاید من روح الهی رو محدود کردم؟ حق با تو بود و ممنونم از کمکی که کردی. دست از سر روح الهی برداشتم و گذاشتم کارشو بکنه و کاری کرد کارستون . یه سری دوست پیدا کردم که هیج جا نیست.اولیش هم خودت بودی
موفق و پیروز باشی
در پناه اک :)
درسته تنها آن هستی دارد
خواهش میکنم خوشحالم که مجرای خوبی برای روح الهی بودم
بسیار زیبا گفتی دوست عزیز... ما اغلب در تغافلیم... و این خیلی دردناک است...
(( بهتر اینستکه هر لحضه مشتاق و گرسنه به پشت سر نگاه کنیم تا مبادا دیگری ما را بگیرد.
این احساس سربازی به جنگ رفته است. او در آن لحضه از هر زمان دیگری زنده تر است هر چند هر لحضه ممکن است جنگ به زندگیش پایان بدهد
کارهای زیادی برای انجام دادن هست... اما بهترین آنها عشق است)) "هارجی"
در اکویدیای اکنکار زندگی بالاترین مفهوم است. زندگی دوست داشتنیترین موضوع، بالاترین بت، یعنی خود خدا و حتا بالاتر از خداست!
ECK baraka
ممنون
هدیه ای بود این نقل قول از هارولد
جدا که من عاشقایجاز حرف هاشم
با عشق
سلام اقا شاهین
همینه دیگه ؟

چیزی ندارم که بگم مطلبت خیلی کوتاه بود ولی یه خورده فهمیدم ازش یعنی فکر میکنم همین چیزی که در واقعیت هستش رو بیان کردی
اینکه ما یه سری کار میکنیم و بعدش هم میریم زیر خاک
اره دیگه
و شاید هم خدا رو گفتی که همه جا با ماست ( فکر کنم این رو گفتی )
و از ان بیم دارم که بگویی نه نه نه !!!
سلام شاهین جان. خیلی نوشته ی زیبایی بود.
منم خیلی وقتا به این مساله فکر میکنم که اونی که گاهی نیست ما هستیم وگرنه ( آن) همیشه هست و میشه با تمام وجود تنفسش کرد و حسش کرد.
این ما هستیم گه گاهی نفس خودمون رو نگه میداریم تا تنفس نکنیم .
شاهین جان من یه تشکر خیلی ویژه باید از شما بکنم.
چشم منو خیلی باز کردی. یادته من دنبال دوست میگشتم به من گفتی شاید من روح الهی رو محدود کردم؟
حق با تو بود و ممنونم از کمکی که کردی.
دست از سر روح الهی برداشتم و گذاشتم کارشو بکنه و کاری کرد کارستون . یه سری دوست پیدا کردم که هیج جا نیست.اولیش هم خودت بودی
موفق و پیروز باشی
در پناه اک :)
درسته تنها آن هستی دارد
خواهش میکنم خوشحالم که مجرای خوبی برای روح الهی بودم
با عشق
این من هستم که هیچ گاه نیستم
یه بار دیگه فکر کن
اگر هیچگاه نبودی که دیگه من نبودی
مرسی شاهین جان
baraka
خوش امدی
با عشق
اون دنیای زیرین دنیای منه...
من خودم فرمانروای دنیای زیرین هستم...
و چه تجربه هایی دارم در دنیای زیرین...
همه ما سلطان دنیاهای درونمانیم
چه دنیاهای زیرین چه دنیاهای فوقانی
آن همه جا هست
کفه ترازوی هستی من به سمت بودن پایین میره تا کفه دنیا سبک بالا بره
یعنی من سنگین میشم از نیست هست.
در بودن دوکفه معنی ندارد
بودن یک وجه دارد
سلام شاهین جان
خوبی؟؟؟
چقد نوشته ت قشنگه...
اما این تغافل یعنی چی؟؟؟
یعنی جهانهای زیرین چیه؟؟؟
نمی شه که ازین دنیا دست کشید؟؟؟
اینجا رو خدا جونی واسه ماها آفریده خب!!!
کاش بشه به تعادل برسیم شاید!!!
کاش این دنیا و بتونیم با بودن ه همواره ی اون حس کنیم و تمام زیبایی هاشو داشته باشیم...
شایدم من نمی فهمم قضیه چیه...
باعشق!!!
در دنیاهای زیرین باید تمرین به تعادل رسیدن کرد رسیدن به تعادل همان بودن است
مدتی دارم به بودن فکر می کنم

همون روشی که باهاش گولمون میزنه تا هر کاری دلش می خواد بکنه.
مثل اینکه تو هم سرت کلاه رفته