نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

جایی برای نظاره ....

برای خودم یک اسکله ساخته ام .

 هزاران متر بالای سطح اقیانوس ذهنیات ...


روزها ساعتی لب این اسکله مینشینم و پاهایم را اویزان میکنم

 چشم میدوزم به ورای تلاطم این اقیانوس که گاهی طوفانیست و گاهی ارام . 

انجا که نور گرم و سوزان عشق با نغمه ناشنیدنی ها بر من میتابد . 

از شما چه پنهان گاهی دزدکی سعی میکنم پایی هم به اب برسانم 

اگر گاهی در توفان هجمه این اقیانوس پاهای مرا تر کرد باکی نیست ...

من هزاران متر بالاتر در اغوش  " آن " ...

غرق دریای حضورم ....


با عشق .... 

نظرات 8 + ارسال نظر
امیرعلی جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 http://catia-education.rzb.ir/

سلام
امیدوارم که حالتون خوب واوقات به کامتون باشه
خسته نباشید و خداقوت
وبلاگ جالب و پرمحتوایی دارید
و باید بگم که بی نظیر و معرکس
خواستم بهتون بگم اگه موافق به تبادل لینک باشید من خوشحال میشم وب قشنگ شمارولینک کنم وباعث افتخارم میشه
پس یه سر به وب سایت من بزنید اگه موافق بودید منو با نام آموزش نرم افزار CATIA لینک کنید و بعد بگید که شما رو با چه اسمی لینک کنم
منتظر شما هستم
موفق باشید
یاعلی

دامون یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 14:08

وبلاگ جالب و پرمحتوایی دارید
و باید بگم که بی نظیر و معرکس :)))))
گفتم تاکید کرده باشم

ممنون از تاکید موکدت .

یک دوست پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 16:22

سلام عزیزان من یک دوستم که به همه ی شما سر میزنم .

مثل اینکه وارد وبلاگ پسر آزاد نمیشه متاسفانه. اگه ایشون وب جدید باز کنن لطف میکنین به من هم خبر برسونین.

متشکرم
برکت باد

سلام
شنیدم تا مدتی ممکن است بلاگ جدیدی باز نکند .
شاد باشید

شادی زندگی چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 23:15

نمی دونم رهگذر بانو هستند یا آقا! اما تا این دکلمه رو خوندم دلم خواست به رهگذر عزیز تقدیم کنم.
این خونه رو فراموش نکردم.

" آنه "تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟
وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود
بامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت
از تنهایی معصومانه ی دستهایت
آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت
و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت
حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود
" آنه" اکنون آمده ام تا دست هایت را
به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی

و اینک " آنه" شکفتن و سبز شدن در انتظار توست...

در انتظار توست

ممنونم دوست عزیزم.
من چند ماهی نتونستم بیام نت. الان که اومدم و این متن زیبا رو خوندم برام پیام زیبایی داشت.
ممنونم

شادی زندگی چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 23:19

به یاد «یک دوست» عزیز زیباست برکت باد

«یک دوست» عزیز وجود تو هم سرشار از برکت باد

* شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:27

برکت باشد شاهین عزیز

خلوت دل شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:57 http://khalvated.blogsky.com

خسته نباشید

رویا شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:43

سلام اقا شاهین گل :

خوب در مورد این مطلبتون باید بگم که اونجا که گفتین :چشم میدوزم به ورای تلاطم این اقیانوس که گاهی طوفانیست و گاهی ارام .
خوب این جا میتونم بگم شما باید ببینید که چه کاری انجام میدید که پرطلاتم میشه یا اروم و حد وسطشو انجام بدین .

یا مثلا اونجا که گفتین :سعی میکنم پایی هم به اب برسانم .
اره ادم باید بعضی مواقه یه خطراییو به جون بخره چون شاید با خریدن اون خطرا باعث یه اتفاق خوب تو زندگی بشیم .

دیگه خیلی خوب بود مرسی اگه تونستین و وقت داشتین به وبم سر بزنین .

فداتون با عشق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد